نوشته شده در 19 خرداد 1404، ساعت 10:26

قصه‌ی گربه‌ای که می‌خواست پرواز کند

قصه‌ی گربه‌ای که می‌خواست پرواز کند

روزی روزگاری، گربه‌ای بازیگوش به نام می‌می در یک باغ قشنگ زندگی می‌کرد. می‌می هر روز روی شاخه‌ها می‌پرید و با دوستانش بازی می‌کرد. اما یه روز که پرنده‌ها رو دید که دارن توی آسمون پرواز می‌کنن، گفت:

– وای! منم دلم می‌خواد پرواز کنم!

اون رفت پیش گنجشک کوچولو و گفت:
– می‌تونی یادم بدی پرواز کنم؟
گنجشک خندید و گفت:
– آخه تو گربه‌ای، نه پرنده! گربه‌ها پرواز نمی‌کنن!

ولی می‌می قبول نکرد. بال‌های کاغذی ساخت، از دیوار بالا رفت، حتی از درخت پرید پایین!
اما... هر بار می‌افتاد زمین!

آخرش نشست کنار درخت و بغض کرد:
– یعنی من هیچ‌وقت نمی‌تونم مثل پرنده‌ها پرواز کنم؟

همون موقع جغد پیر که شاهد همه‌چی بود، اومد و گفت:
– می‌می جان، تو یه گربه‌ای. کارهایی بلدی که پرنده‌ها بلد نیستن! تو می‌تونی یواش یواش راه بری، خوب شکار کنی، بالا بری، پایین بیای، بازی کنی. هرکسی توی دنیا یه استعداد داره.

می‌می لبخند زد و گفت:
– درسته! من یه گربه‌ام، ولی یه گربه‌ی خاص!
از اون روز دیگه دنبال بال نبود. دنبال خودش بودن رو انتخاب کرد.


🌟 پیام قصه:

لازم نیست مثل بقیه باشیم؛ فقط باید بهترینِ خودمون باشیم.

قصه‌ی گربه‌ای که می‌خواست پرواز کند

19 خرداد 1404، ساعت 10:26۲۰ دقیقه مطالعه
قصه‌ی گربه‌ای که می‌خواست پرواز کند

روزی روزگاری، گربه‌ای بازیگوش به نام می‌می در یک باغ قشنگ زندگی می‌کرد. می‌می هر روز روی شاخه‌ها می‌پرید و با دوستانش بازی می‌کرد. اما یه روز که پرنده‌ها رو دید که دارن توی آسمون پرواز می‌کنن، گفت:

– وای! منم دلم می‌خواد پرواز کنم!

اون رفت پیش گنجشک کوچولو و گفت:
– می‌تونی یادم بدی پرواز کنم؟
گنجشک خندید و گفت:
– آخه تو گربه‌ای، نه پرنده! گربه‌ها پرواز نمی‌کنن!

ولی می‌می قبول نکرد. بال‌های کاغذی ساخت، از دیوار بالا رفت، حتی از درخت پرید پایین!
اما... هر بار می‌افتاد زمین!

آخرش نشست کنار درخت و بغض کرد:
– یعنی من هیچ‌وقت نمی‌تونم مثل پرنده‌ها پرواز کنم؟

همون موقع جغد پیر که شاهد همه‌چی بود، اومد و گفت:
– می‌می جان، تو یه گربه‌ای. کارهایی بلدی که پرنده‌ها بلد نیستن! تو می‌تونی یواش یواش راه بری، خوب شکار کنی، بالا بری، پایین بیای، بازی کنی. هرکسی توی دنیا یه استعداد داره.

می‌می لبخند زد و گفت:
– درسته! من یه گربه‌ام، ولی یه گربه‌ی خاص!
از اون روز دیگه دنبال بال نبود. دنبال خودش بودن رو انتخاب کرد.


🌟 پیام قصه:

لازم نیست مثل بقیه باشیم؛ فقط باید بهترینِ خودمون باشیم.